آیا داریوش مهرجویی فعال «زن، زندگی، آزادی» بود؟! /غروب برجام با سکوت گذشت/تنشهای بنیادی ایران و غرب...
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۰۸۰۵۳
به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز چهارشنبه 26 مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که جنایت فجیع صهیونیست ها در بیمارستان غزه، بیانات رهبر انقلاب اسلامي در ديدار نخبگان و استعدادهاي برتر علمي ، احتمال حذف شورای رقابت از قیمتگذاری خودرو و تاثیر جنگ غزه بر پرونده هسته اى و مذاکره دوحه در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
غروب برجام با سکوت گذشت
جلال خوشچهره طی یادداشتی در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان غروب برجام با سکوت گذشت نوشت: «غروب برجام» و «روز انتقال» از کنار هیاهوی جنگ «حماسـاسرائیل» با سکوت گذشت. ۲۶ مهر (۱۸ اکتبر) موعد انجام وعدههای برجامی و اجرای تعهدات همه طرفها به توافقی است که هشت سال پیش میان گروه «پنج به علاوه یک» امضاء شد. اکنون به نظر میرسد که این توافق پیش از آنکه به سن بلوغ برسد، ناکام از دست رفته است. با اینحال هنوز هیچ یک از طرفها حاضر به از دست رفتن این طفل اذعان نمیکنند.
مدتها پیش از شروع غافلگیرانه جنگ «حماس ـ اسرائیل»، غرب با گره زدن سرنوشت برجام و انجام تعهدات خود در این روز با جنگ اوکراین، از ادامه تحریمهای تسلیحاتی ایران خبر داده و ۱۸ اکتبر را روزی هشدار دهنده برای جمهوری اسلامی خوانده بودند. تهران نیز به این تهدیدها به فراخور غلظتهایش پاسخ میداد. ازجمله اینکه «ناصر کنعانی» در واکنش به غوغای برپا شده گفته بود: «صبرکن تا روزموعود.»
روز موعود به سر رسید، اما در سکوت؛ نه طرفهای غربی و نه تهران در اینباره آن کردند که تهدید میکردند. این سکوت چه معنا دارد؟ آیا ترجیح طرفها عبور مسالمت آمیز از روزی است که میتوانست ـ یا میتواند ـ نقطه عطفی در نوع تعاملات آینده ایران و غرب باشد؟ آیا این سکوت پیامد گفتگوهایی است که مدتهاست میان تهران و واشنگتن جریان دارد؟ آیا جنگ حماس ـ اسرائیل اولویتهای تازهتری را در دستور کار همه طرفها قرار داده و غرب نمیخواهد در کنار دو جنگ جاری در خاورمیانه و اروپا، جبهه دیگری گشوده شود؟ اگر پاسخ به همه پرسشهای بالا مثبت است، چرا وضعیت در حالت انجماد باقی مانده و بلاتکلیفی در نتیجه بخشی هشت سال توافق برای رسیدن به این روز که «روز انتقال» نامیده شده، آینده روشنی را پیش رو نمیگذارد؟
براساس توافقنامه برجام، طرف غربی (اعم از امریکا و تروئیکای اروپایی) متعهد است که ذیل بند «غروب برجام» محدودیتهای سازمان ملل در زمینه تحقیق و توسعه (R&D) و تولید موشکهای بالستیک ایران که قابلیت حمل کلاهک اتمی دارند را بردارد. سازمان ملل نیز در باره رفع ممنوعیت واردات و صادرات فناوری مرتبط با صنایع موشکی نظیر موشک و پهپاد با برد ۳۰۰ کیلومتر (۱۸۶ مایل) یا بیشتر اقدام کند. براین اساس آمریکا نیز ملزم است لایحهای به کنگره این کشور فرستاده و برای پایاندادن به تحریم بخشهای اقتصادی ایران، در خواست قانونی کند.
همچنین ایالات متحده ملزم به حذف (Remove) تحریم برخی از افراد و نهادهای مرتبط با برنامه هستهای ایران است. تعهدات اروپائیان نیز شامل حذف تحریمهای مربوط به برنامه هستهای ایران است. در مقابل تهران میبایست براساس گزارش مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی هستهای، تعهدات پادمانی خود را اجرا کرده و پروتکل الحاقی را در مجلس شورای اسلامی مصوب کند. اما هیچیک از آنچه تعهدات طرفهای امضاء کننده برجام خوانده شده، تا روز موعود که همان ۲۶ مهر (۱۸ اکتبر) انجام نشد.
سکوت همه طرفها در عبور از «روز انتقال» دو مفهوم تفسیری را با خود دارد: نخست؛ توافق طرفها برای منتظر ماندن در نتیجه مذاکرات تهرانـواشنگتن. در این صورت، هیچیک خواستار تشدید تنشها نیست و اوضاع به روال جاری و نیم بند در اعمال تحریمها تا نتیجه روشن ادامه مییابد.
دوم؛ غرب با نگاه به بحران جاری در پی جنگ حماسـاسرائیل به عمد از بروز یک بحران تازه پرهیز میکند. به عبارت دیگر اگر تا پیش از این غربیها مذاکرات برجامی را به جنگ اوکراین گره زده و بر شمار اتهامها و تحریمهای خود علیه ایران افزودند و همین امر یک مانع و متغیر تأثیرگذار در چگونگی تعامل با تهران شد، اکنون جنگ جاری در منطقه به این فرایند افزوده شده است. در واقع غربیها به نوبت در پی گشودن گلوگاههایی هستند که اکنون به گونه سلسله مراتب عمودی در اولویت دستور کار آنان قرار گرفته است.
در این حال غربیها نیک میدانند که درصورت هرگونه اقدامی در این باره که از سوی تهران به خصومت بیشتر تعبیر شود با واکنش متقابل و شاید غیر قابل پیش بینی روبرو شوند. از این روست که اروپاییان برخلاف هشدارهای پیشین خود، هیچ اقدام تنبیهی مانند فعال کردن «سیستم ماشه» را در سطح پارلمانهایشان به عمل نیاوردند. آژانسبینالمللی انرژی هستهای گزارشی را منتشر نکرد؛ واشنگتن موضوع خاصی را در اینباره به اطلاع کنگره نرساند؛ دبیر کل سازمان ملل متحد نیز به شورای امنیت مراجعه نکرد. ترجیح تهران نیز فعلا عبور آرام از «روز انتقال» بود.
بدیهی است ادامه بلاتکلیفی در وضع جاری الزاماً نفع ملموسی را به ویژه برای تهران نخواهد داشت، مگر پرهیز از تشدید تنش در هنگامه شعلهور بودن جنگ «حماسـاسرائیل» که خود بحرانی بزرگ برای گستره منطقه خاورمیانه است.
«غروب برجام» و «روز انتقال» از کنار هیاهوی جنگ «حماسـاسرائیل» با سکوت گذشت.
تنشهای بنیادی ایران و غرب...
حسن بهشتیپور طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد نوشت: در ارتباط با تاثیرات احتمالی جنگ غزه بر مناسبات ایران و غرب اظهار داشت: «در ارتباط با اروپا باید توجه داشت که ممکن است جنگ حماس و اسراییل در تشدید تنشها نقش داشته باشد، اما ریشه اصلی اختلافات میان دو طرف را باید به اختلافات دو طرف از سال گذشته با محوریت مسائل حقوق بشری مربوط به اعتراضات داخلی در ایران ارجاع داد. اتفاقات سال گذشته، روندی را به وجود آورد که حتی دو طرف در سطح مدیرکل نیز به سختی با یکدیگر ارتباط میگیرند. اصل بحث روابط ایران با اتحادیه اروپا و انگلستان، عمدتا در ارتباط با مسائل حقوق بشری و در مرحله دوم برجام است. بنابراین میتوان گفت، شاید جنگ غزه عمق بیشتری به اختلافات بدهد، اما زمینه اصلی تنش از قبل وجود داشته است.»
وی در ادامه در ارتباط با تاثیر جنگ غزه بر مناسبات ایران با امریکا تاکید کرد: «گشایش اخیر ایران و امریکا برای تبادل زندانیان و آزادسازی داراییهای مسدود شده، حاصل دو سال مذاکرات فشرده بود که به صورت نانوشته و با وساطت عمان و قطر به سرانجام رسید. این توافق به معنای حل ریشهای مشکلات میان طرفین در زمینه برجام و پرونده هستهای نبود. امریکا به شکل سنتی و در وضعیت جاری، اسراییل را متحد استراتژیک خود میداند و منتها باید توجه داشت که جو بایدن، رییسجمهور امریکا با بنیامین نتانیاهو اختلافاتی جدی دارد. بایدن باور عمیقی به ایده دو کشوری برای حل بحران دارد، اما نتانیاهو از اساس، هیچگونه حقی برای فلسطینیها قائل نیست. با این وجود بایدن در سخنرانی خود قاطعانه از ضرورت نابودی حزبالله و حماس سخن میراند. این بدین معناست که از قبل اختلاف موضع عمیقی میان امریکا و ایران وجود داشته و دارد.»
این کارشناس مسائل سیاست خارجی در بخش دیگری از اظهارات خود تصریح کرد: «باید توجه داشت اختلافات میان ایران و امریکا منوط به تنها مساله فلسطین نیست. این مساله، تنها یکی از محورهای اختلاف دو طرف است. حتی سفر اخیر حسین امیرعبداللهیان و آنتونی بلینکن به منطقه را نمیتوان به عنوان محوری برای تنش میان طرفین در نظر گرفت. هر دو طرف در پی آن بودند که با متحدان خود در منطقه پیرامون جنگ غزه رایزنی داشته باشند. امریکا با تمام توان در قالب ارسال تجهیزات و ارسال ناو هواپیمابر به مدیترانه از اسراییل حمایت میکند. بالطبع ایران نیز از گروههای مقاومت حمایت به عمل میآورد. اینکه چنین پنداشته شود، مساله فلسطین به ایران ارتباطی ندارد، تفسیری کاملا اشتباه است. تحولات منطقه بر اساس فهم صحیح نظام بینالملل و قواعد قدرت، برای تهران باید اهمیت داشته باشد. در نهایت امر باید گفت مساله تنش میان ایران و امریکا، چندان متاثر از مساله فلسطین و جنگ غزه نیست. اینکه ایران در این بحران مداخله نکند، به هیچ عنوان زمینهساز تنشزدایی میان دو کشور نیست. حل مسائل میان دو کشور نیازمند گفتگوهای عمیق و بنیادی است.»
بهشتیپور در ادامه با اشاره به اینکه منطقیترین تصمیم در مقطع کنونی این است که هماهنگیهای لازم برای گروههای مقاومت صورت بگیرد، افزود: «برای حل تنشهای میان ایران و غرب راهحل این است که یکبار با اندیشمندان و تحلیلگران ایران نشستی صورت بگیرد و بررسی شود که در چه زمینههایی امکان تنشزدایی با قدرتهای غربی وجود دارد. باید مشخص شود در چه حوزههایی امکان سازش وجود دارد و در چه حوزههایی مدیریت تنش لازم است. اینکه چنین پنداشته شود که ارتباط با گروههای مقاومت و حمایت از فلسطین عامل تنش با غرب خواهد بود، به هیچ عنوان تفسیر درستی نیست و نتیجه عدم شناخت محیط بینالملل است.»
آیا داریوش مهرجویی فعال «زن، زندگی، آزادی» بود؟!
علی علوی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان آیا داریوش مهرجویی فعال «زن، زندگی، آزادی» بود؟! نوشت: پس از انتشار مستندی از مرحوم داریوش مهرجویی که در آن مواضعی در حمایت از شعار «زن، زندگی، آزادی» گرفته بود، برخی این پرسش را مطرح کردند که چرا «جوان» مهرجویی را دور از این فضا و فضاسازی معرفی کرد. اولاً مرحوم مهرجویی تا زمانی که زنده بود، بهعنوان یک فعال این شعار و آشوب ظهور و بروزی نداشت. برعکس آنچه از او دیده شد، بیاعتنایی به این شعار و جریانسازیها بود. اگر او بهواقع قصد و نیتی یا ارادهای برای اعتباربخشی به این شعار داشت، فرصت کافی در اختیار او بود که چنین کند، اما میتوان تصور کرد که او تعمداً اجازه چنین کاری را نداد. اینکه مرحوم مهرجویی در بخشی از دوران یکساله اخیر موضعی ساده در حمایت از این شعار گرفته باشد، نمیتواند او را بهعنوان یک فعال و شخصیت محوری در این زمینه معرفی کند.
براساس اظهارنظر برخی از اهالی هنر و برخی اطلاعات «جوان» مستند بیبیسی از مرحوم مهرجویی اجازه پخش نداشت، مستدلترین دلیل اینکه چنین مستندی اگر اجازه مهرجویی را برای انتشار داشت بیبیسی آن را دقیقاً در سالگرد آشوب پخش میکرد و آن را به زمانی که ازنظر رسانهای «زمان مرده» برای مانور روی یک موضوع خاص به حساب میآید و فضای خبری جهان تحت تأثیر جنایات صهیونیستها در غزه قرار گرفته، موکول نمیکرد. بیبیسی حتی در حسرت مانور کافی روی «جایزه جنایتکاران نوبل صلح» که به تحریمخواه و تجزیهطلب ایرانی رسید، ماند و این جایزه زهرمار این شبکه و دریافتکننده آن که با هیاهوی کاذب رسانهای به این جایزه رسیده بود، شد.
برابر اخبار «جوان» که البته با توجه به فقدان مرحوم مهرجویی اصراری بر آن نداریم و میتوان آن را از بازماندگان و دوستداران منصف راستیآزمایی کرد یا به عقل سلیم و منطق واگذاشت.
مرحوم مهرجویی در مقطعی به هر دلیلی دچار اشتباه استراتژیک در مورد آینده کشور شد و پس از فهم واقعیت و تسلط به آنچه بر مردم ایران گذشت، در شهریور ماه ۱۴۰۲ تذکر میدهد که «حق ندارند کار را در سالگرد مرگ مهسا امینی پخش کنند». اینکه بلافاصله پس از مرگ مهرجویی مستندی از او با مرام مردهخوری که در سابقه بیبیسی مکرر است، بدون اجازه پخش میشود، با آنکه میتوانستند
آن را قبل از این پخش کنند، گواهی است بر آنچه «جوان» درباره مرحوم مهرجویی و دوری او از آشوب ادعا میکند، هرچند حمایتهایی از برخی چهرههای سلبریتی این آشوب داشته باشد. مهم آن است که داریوش مهرجویی در یکسال گذشته چنین نبود و با همه احترامی که برای آن مرحوم قائلیم و او را در گزارش قتل هولناکش، «جان سینمای ایران» نامیدیم، معتقدیم حتی اگر چنین اتهامی به مرحوم مهرجویی درباره برخی حرفهایش درست باشد، نه اهمیتی دارد، و نه نگاه ما را به سینماگر فقید عوض
منبع: تابناک
کلیدواژه: طوفان الاقصی داریوش مهرجویی وحیده محمدی فر پرونده قتل داریوش مهرجویی مرور روزنامه ها حسن بهشتی پور جنگ غزه رهبر انقلاب شرق رسالت کیهان داریوش مهرجویی طوفان الاقصی داریوش مهرجویی وحیده محمدی فر پرونده قتل داریوش مهرجویی داریوش مهرجویی حماس ـ اسرائیل مرحوم مهرجویی سکوت گذشت ایران و غرب روز انتقال غروب برجام تحریم ها بی بی سی هسته ای جنگ غزه تنش ها دو طرف طرف ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۰۸۰۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.
به گزارش ایسنا، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت نوشت:« یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینهسازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون کرد. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزونتری هستند. نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند.
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بیهیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفتهساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جزو آن را فرو نگذارد و برای بیشینهسازی آنها پیوسته بکوشد. سرانجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که می دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا میبالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی می شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فروشدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای « خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص های زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱.سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲.پیروی از الگوی گفتوگوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳.افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴.فضیلتمند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴.برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنج های ناگزیر زندگی حفاظت میکند. یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن.
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.»
انتهای پیام